از راهي دور بي صدا و بي بهانه به انتهاي گذر از نگاهي پر ز اشک باز آمدم اما ميدانم که چه دير آمدم ولي دلتنگ . دلتنگ از خاطره ها که سر به سرم ميگذارد اين نگاه پر معنا تا ديگر سکوت ميانمان باشد و بي تو بودن جرمي ديگر باشد از ميان ان همه جرم که از خود به يادگار گذاشتم. باز آمدم تا نگويم معذرت ولي تنها يک لحظه ببينمت ولي منتي نکشم و يادي از تو نبرم . سري تکان دهم اشکي بريزم هاي هاي گريه کنم

:: برچسبها:
زمان ,
آمدم ,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2